قلب ویرانه ام

ساخت وبلاگ

تو چه کردی با من و این قلب ویرانه ام؟
دوست و رفیق که هیچ ، با خود هم بیگانه ام


شانه ی خشک و تکیده ام درد دارد درد
دردش تویی ، سری بگذار بر شانه ام

از سقف خانه ام  یات میچکد هر روز
بخاطر همین ، خیس است کُنج ِ کاشانه ام

چه باک که مجنونم بخوانند این جماعت ؟
آری جماعت ، من مجنونم و دیوانه ام

مثل نسیم بهاران که می آید بی‌خبر
روزی  تو هم بیا سمت و سوی خانه ام

که من بی روی تو اسپند روی آتشم
تو چه کردی با من و این قلب ِ ویرانه ام ؟

 

جبار_فتــــــــــــــاحی_رستا

افطار روی نگارم...
ما را در سایت افطار روی نگارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rastajfatahi بازدید : 192 تاريخ : سه شنبه 30 مرداد 1397 ساعت: 12:57